مرزهای مبهم آدورنو/هگل

چکیده

در این کتاب، مقاله، سخنرانی یا مرثیه، با مانیفست آدورنو رویاروییم. در اینجا، با تمرکز روی فرم اثر به تحلیل محتوای آن پرداخته و می کوشم از دل این پراکندگی منطقی بیرون بکشم. به نظر من، این اثر را می توان در چهار لایه و تعدادی فیگور از آدورنو یافت. این چهار لایه توامانند؛ یعنی همزمان و درهم تنیده، در چهار سطح پیش می روند. هگل در لایه اول که بسیار روشن و آسان یاب است، در مقام سنگر یا سلاح ظاهر می شود. در این لایه، آدورنو پشت هگل سنگر گرفته است. او که با بسیاری از معاصران خودش در جنگ است، برای جنگیدن از هگل استفاده می کند. برای نمونه، هستی شناسی هایدگری را دقیقه ای ابتدایی در منطق هگلی و نظریه هستی شناسی هگلی را مغایر با الهیاتی سازی مفهوم هستی عنوان می کند. در نقد اگزیستانسیالیست ها، هگل را مقابل کی یرکگور قرار می دهد. در این بخش، می توان فهرستی بلندبالا از موقعیت هایی ارایه کرد که در آنها آدورنوی سنگر گرفته پشت هگل بر رئالیسم مارکسیسمی، هوسرل، ایدئالیسم، سوبژکتیویسم، ابژکتیویسم، فاشیسم، لیبرالیسم، آنارشیسم، پوزیتیویسم می تازد.

منبع: روزنامه اعتماد شماره ۴۲۵۱ (یک‌شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷) ، صفحه ۱۵ (اندیشه)

برای خواندن ادامه مطلب و دانلود فایل آن بر روی این لینک کلیک کنید.