چکیده
عنوان مقاله حاضر به دقیق ترین شکل پروبلماتیک اصلی آن را بیان می کند. در همین راستا، این متن از کاربردهای مختلف فرهنگ (پرورش، فرهیختن، تمدن و غیره) نزد نیچه آغاز می کند. نیچه، از نخستین متون جدی اش، برای مثال، زایش تراژدی، تا پاره نوشت های جنون آمیزِ واپسین روزهای پیش از جنونش، و حتی تا آخرین نوشته های منتشرنشده اراده معطوف به قدرت، همواره با «فرهنگ» درگیر بوده است. این درگیری اما نه درگیری با مفهومی در کنار سایر مفاهیم، بلکه چیزی ورای آن، یعنی مواجهه با تراکمی از کل نیروهای در حال نبرد است که ذیل یک نام واحدِ فراگیر مجتمع شده اند. در این راستا، ابتدا به دو وجه معنایی ایجابی و منفی فرهنگ نزد نیچه پرداختیم، سپس به میانجی ارائه تفسیری رادیکال و درونی سازیِ هر دو وجه مذکور، به لایه هایی از مواجهه انتقادی نیچه با فرهنگ وارد خواهیم شد و در انتها، بحث نیچه از فرهنگ را سکویی قرار دادیم برای اشاره ای مختصر به آنچه نیچه برای جهان امروز پیش بینی کرده بود: نیست انگاریِ محتومِ عصر ما.
منبع: نشریه پژوهش های فلسفی، پیاپی ۳۳ (زمستان ۱۳۹۹)، صص ۱ -۱۶
برای خواندن ادامه مطلب و دانلود فایل آن بر روی این لینک کلیک کنید.