دورۀ اول و دوم: پیشگفتار و مقدمه
کتاب پدیدارشناسی روح هگل بیتردید یکی از رخدادهای سرنوشتسازِ تاریخ فلسفۀ غرب است. این کتاب را از یک سو میتوان به واسطه جایگاه تاریخیاش در کنار نقد عقل محض کانت، به عنوان یکی از رفیعترین قلههای ایدئالیسم مدرن معرفی کرد و از سوی دیگر، به دلیل ادعای اصلی مطرح شده در خود کتاب ــ یعنی پیوند فلسفه و تاریخ، پیوند معرفتشناسی و هستیشناسی و پیوند فلسفۀ تاریخ با تاریخ فلسفه ــ میتوان آن را یکی از جامعترین و بدیعترین تصاویر و تفاسیری دانست که تاکنون از کل تاریخ تفکر بشری به دست داده شده است. علاوه بر این، با توجه به مباحثی که توسط شارحان و فیلسوفان در دو قرن گذشته حول این کتاب درگرفته شاید بتوان ادعا کرد که بخش اعظم فلسفۀ پساهگلی در واقع واکنشی است به پدیدارشناسی روح. نکات فوق، به همراه ارزش و جایگاه منحصربه فرد تحلیلی ـ تاریخی پدیدارشناسی در خود سنت هگلی (بهویژه هگلیان جوان) و حضور این سنت در تجربۀ تاریخی جامعۀ ما هرگونه تلاشی برای مطالعه یا بهدستدادن تفسیر و شرحی انتقادی از این کتاب را توجیه میکند و چهبسا ضرورت میبخشد.
دورۀ «تفسیرِ انتقادیِ پدیدارشناسی روح هگل» در انجمن جامعهشناسی ایران، کوششی است برای ارائۀ طرحی جامع و حتیالامکان منسجم از محتوای این کتاب و روندِ پیشروی دیالکتیکیِ آن که با بازخوانی گزینشی بخشهایی از کتاب و ارجاع به تفاسیر متعدد همراه بوده است. ترم اول و دوم این دوره، به تفسیر بخش پیشگفتار و مقدمۀ پدیدارشناسی روح اختصاص دارد که میتوان آن را مانیفستی روشنگر برای درک روششناسی و مواضع هگل به طور خاص، و فلسفۀ هگل به طور عام دانست.
دورۀ اول:
دورۀ دوم:
دورۀ سوم و چهارم: آگاهی و خودآگاهی
کتاب پدیدارشناسی روح هگل بیتردید یکی از رخدادهای سرنوشتسازِ تاریخ فلسفۀ غرب است. این کتاب را از یک سو میتوان به واسطه جایگاه تاریخیاش در کنار نقد عقل محض کانت، به عنوان یکی از رفیعترین قلههای ایدئالیسم مدرن معرفی کرد و از سوی دیگر، به دلیل ادعای اصلی مطرح شده در خود کتاب ــ یعنی پیوند فلسفه و تاریخ، پیوند معرفتشناسی و هستیشناسی و پیوند فلسفۀ تاریخ با تاریخ فلسفه ــ میتوان آن را یکی از جامعترین و بدیعترین تصاویر و تفاسیری دانست که تاکنون از کل تاریخ تفکر بشری به دست داده شده است. علاوه بر این، با توجه به مباحثی که توسط شارحان و فیلسوفان در دو قرن گذشته حول این کتاب درگرفته شاید بتوان ادعا کرد که بخش اعظم فلسفۀ پساهگلی در واقع واکنشی است به پدیدارشناسی روح. نکات فوق، به همراه ارزش و جایگاه منحصربه فرد تحلیلی ـ تاریخی پدیدارشناسی در خود سنت هگلی (بهویژه هگلیان جوان) و حضور این سنت در تجربۀ تاریخی جامعۀ ما هرگونه تلاشی برای مطالعه یا بهدستدادن تفسیر و شرحی انتقادی از این کتاب را توجیه میکند و چهبسا ضرورت میبخشد.
دورۀ «تفسیرِ انتقادیِ پدیدارشناسی روح هگل» در انجمن جامعهشناسی ایران، کوششی است برای ارائۀ طرحی جامع و حتیالامکان منسجم از محتوای این کتاب و روندِ پیشروی دیالکتیکیِ آن که با بازخوانی گزینشی بخشهایی از کتاب و ارجاع به تفاسیر متعدد همراه بوده است. ترم سوم و چهارم این دوره، به تفسیر بخش آگاهی و خودآگاهی پدیدارشناسی روح اختصاص دارد.
هگل در بخش آگاهی از کتاب پدیدارشناسی روح طرحی جذاب و البته بسیار پیشرو و بدیع از ماهیتِ جهان به دست میدهد که ورای جهانبینی نیوتنی است. او با نقد رویکرد حسی و ادراکی، به نقد مفهوم شیئت پرداخته و با استمداد از مفاهیم و امکانات فلسفی و فیزیکی زمانۀ خود، به برداشتی تازه از ماهیت اشیاء و جهان راه میبرد که به یک معنا، پیشگوی نظریۀ میدانهای کوانتومی است. ترم «آگاهی» تلاشی است برای تفسیر انتقادی و بازخوانی سیر تکوین آگاهی در پدیدارشناسی روح (شامل سرفصلهای یقین حسی، ادراک و فاهمه). با این وصف، طی این دوره، طرحی از جهانبینیِ هگلی، هم در ساحت فلسفه (متافیزیک) و هم در ساحت طبیعت (فیزیک)، ارائه خواهد شد.
از سوی دیگر، مشهورترین و تاثیرگذارترین مبحث کتاب پدیدارشناسی روح، فصل مربوط به رابطۀ خدایگان و بنده (یا در ترمینولوژی مارکسی آن، ارباب و برده) است. پدیدارشناسی پس از عبور از دقایق آگاهی و رفع آنها، برای نخستینبار به ساحت تاریخ و اجتماع گام میگذارد و دو خودآگاهی را با یکدیگر مواجه می سازد. کل تاریخ حاصل نبردی تا پایِ جان میان این دو خودآگاهی است که یکی خدایگان (یا ارباب) نام خواهد گرفت و دیگری بنده (یا برده).
بنابراین، دورۀ «خودآگاهی» پس از بررسی و بازخوانی بخش خودآگاهیِ کتاب، به نتایج فلسفی، سیاسی، اجتماعی و دینی این مبحث پس از هگل، از مارکس تا پست مدرنیسم، خواهد پرداخت. سپس با بازگشت به متن پدیدارشناسی، نتایج دیالکتیکی آن را از رواقیگری و شکاکیت یونانی تا دوران عذابآور آگاهی نگونبختِ مسیحی در قرون وسطی ردیابی خواهد کرد و بحث را با نخستین بارقههای عقل مدرن به پایان خواهد رساند.
دورۀ سوم:
دورۀ چهارم:
دوره پنجم، ششم و هفتم: عقل و روح
کتاب پدیدارشناسی روح هگل بیتردید یکی از رخدادهای سرنوشتسازِ تاریخ فلسفۀ غرب است. این کتاب را از یک سو میتوان به واسطه جایگاه تاریخیاش در کنار نقد عقل محض کانت، به عنوان یکی از رفیعترین قلههای ایدئالیسم مدرن معرفی کرد و از سوی دیگر، به دلیل ادعای اصلی مطرح شده در خود کتاب ــ یعنی پیوند فلسفه و تاریخ، پیوند معرفتشناسی و هستیشناسی و پیوند فلسفۀ تاریخ با تاریخ فلسفه ــ میتوان آن را یکی از جامعترین و بدیعترین تصاویر و تفاسیری دانست که تاکنون از کل تاریخ تفکر بشری به دست داده شده است. علاوه بر این، با توجه به مباحثی که توسط شارحان و فیلسوفان در دو قرن گذشته حول این کتاب درگرفته شاید بتوان ادعا کرد که بخش اعظم فلسفۀ پساهگلی در واقع واکنشی است به پدیدارشناسی روح. نکات فوق، به همراه ارزش و جایگاه منحصربه فرد تحلیلی ـ تاریخی پدیدارشناسی در خود سنت هگلی (بهویژه هگلیان جوان) و حضور این سنت در تجربۀ تاریخی جامعۀ ما هرگونه تلاشی برای مطالعه یا بهدستدادن تفسیر و شرحی انتقادی از این کتاب را توجیه میکند و چهبسا ضرورت میبخشد.
دورۀ «تفسیرِ انتقادیِ پدیدارشناسی روح هگل» در انجمن جامعهشناسی ایران، کوششی است برای ارائۀ طرحی جامع و حتیالامکان منسجم از محتوای این کتاب و روندِ پیشروی دیالکتیکیِ آن که با بازخوانی گزینشی بخشهایی از کتاب و ارجاع به تفاسیر متعدد همراه بوده است. ترم پنجم، ششم و هفتم این دوره، به تفسیر بخش «عقل» و «روح» پدیدارشناسی روح اختصاص دارد.
بخش «عقل» از کتاب پدیدارشناسی روح، به طرح سیر تکوین عقل مدرن از نازلترین دقایقش در قالب عقل مشاهدهگر، تا والاترین صورت خود در مقام عقل قانونگذار کانتی اختصاص دارد. بخش «روح» اما به وجوه سیاسی ـ اجتماعی پدیدارشناسی نظر دارد و تمرکز اصلی این درسگفتارها بر مواجهۀ هگل با امر سیاسی است: از آنتیگونه در مقام سوژۀ انقلابی گرفته تا روبسپیر به مثابۀ نماد چهرۀ دوگانۀ انقلاب کبیر فرانسه، یعنی تحقق همزمانِ آزادی و وحشت.
دورۀ پنجم:
دورۀ ششم:
دورۀ هفتم:
دوره هشتم: به سوی یک الهیات دیالکتیکی
دورۀ «به سوی یک الهیات دیالکتیکی»، میکوشد تا با تکیه بر آثار مختلف هگل دربارۀ الهیات و بهویژه به کمک بازخوانی تحلیلیِ بخش دین از کتاب پدیدارشناسی روح، طرحی جامع و حتیالامکان پیوسته از سیر تکوین دیالکتیکی الهیات (و ایدۀ خدا) در طول قسمی تاریخِ گزینشی ارائه دهد. هگل در این مسیر، ابتدا از شرق آغاز کرده و پس از بیان پارهای مقدمات مفهوم نور در دین زرتشت را نقطۀ عزیمت خود برای پیشروی در مسیری قرار میدهد که پس از گذر از دقایق مختلف، به غرب راه یافته و پس از رفعِ اسطورههای یونان، و نقد برداشت قرون وسطایی از مسیحیت، وارد جهان مدرن میشود. در این معنا، پرسش اصلی این دوره، همانگونه که از عنوانش هویداست، این است که «آیا اصلا میتوان از نوعی الهیات دیالکتیکی-پدیدارشناسانه نزد هگل سخن گفت»؟
دوره نهم: هگل و پایان تاریخ: بازخوانی دانش مطلق
هدف اصلی این دورۀ کوتاه، تحلیل انتقادیِ برداشت متعارف از انگارۀ آخرالزمانیِ «پایانِ تاریخ» نزد هگل از سوی مفسران مختلف است. ارائۀ این تحلیل نیازمند واکاوی مفهوم «زمان» و تبیین منطق دیالکتیکی حاکم بر پیشروی تاریخ است. هگل در آثار مختلف دربارۀ ایدۀ تاریخ تلویحاً یا صریحاً سخن گفته است، برای تدقیق مباحث در این دوره، تمرکز اصلی بر متنخوانیِ فصل آخر کتاب پدیدارشناسی روح (دانش مطلق) است که میتوان با تکیه بر آن، هم طرحی موجز از کلیت فلسفۀ هگل و خود ایدۀ پدیدارشناسی روح به دست داد و هم تفسیری انتقادی از برداشت هگل از انگارۀ «پایانِ تاریخ» عرضه کرد و در نهایت از امکان نوعی «آخرالزمانِ هگلی» سخن گفت.
دورۀ هشتم:
دورۀ نهم: